وبلاگ نی نی منوبلاگ نی نی من، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات من ونی نی نیومده

دیدن سه قلوها

فرشته ی مامان خوبی؟امروز یه اتفاق باحال افتاد میدونی چی؟؟ امروز با خانواده ی بابا تصمیم گرفتیم بریم اب گرم لاویچ ونهار رو اونجا بخوریم ولی قبلش بابا فرامرز گفت یه کاری دارم که باید انجامش بدم،منم از تو ماشین منتظر موندن بدم میاد وپیاده شدم بعداز چند دقیقه دیدم دوتا دختر پسر ناز دارن با مامان ومامانبزرگشون از دور میان و خیلی چهرشون اشنا بود وقتی که اومدن جلوتر دیدم بله سه قلوهای معروف نی نی وبلاگ (ارشا،هانا وکوشا)هستن البته یکی شون نبود منم خیلی خوشحال شدم چون همیشه وبلاگشونو دنبال میکردم ودوستشون داشتم.😆 وقتی که نزدیک شدن از مادرشون پرسیدم که بچه های شما سه قلو هستن؟ایشونم با تعجب گفت بله منم بهش گفتم که تو نی نی وبلاگ دیدمشون و نمیدونم کد...
28 اسفند 1394

چهارشنبه سوری

عشق مامی سلاااااام ،خوبی زندگی من ؟امروز اومدم از چهارشنبه سوری امسال واست بگم،بر خلاف دوسال قبل که همه ی فامیل بابا پیام خونه ی بابا فرامرز جمع میشدن وحسابی شیطونی میکردیم امسال من وبابا ومامان فوزیه و بابا فرامرز تنها تو خونه ی رویان بودیم وحتی یه کبریتم روشن نکردیم😆😆 ولی بجاش در مورد شما حرف زدیم واینکه من در اینده نمیذارم وسیله های خطرناک بخری😡نه نی نی گلم اصرار نکن که قبول نمیکنم اخه تو که ندیدی این چندروز چقدر چیزای بد تو تلوزیون پخش میکردن که!!!!! قربون روی ماهت برم الهی بخدا عاشقتم ودلم واسه دیدنت پر میکشه
26 اسفند 1394

عزیزدل مامانی

سلام نفسم خوبی؟دورت بگردم که این روزا اینقققققققددددددرررر دلم هواتو کرده،چند روزی بیشتر به عید نمونده وهمه حسابی مشغول برو وبیا هستن و من وبابایی خیال خودمونو راحت کردیم و پاشدیم رفتیم رویان دور از هیاهوی عید وشلوغی البته موقت اینجا حسابی واسه خودمون حال میکنیم وجای شما هم که مثل همیشه خالیه👫👫 این چند روز حسابی گشتیم وخوش گذروندیم والبته خرید کردیم ولی یه چیزی میگم ناراحت نشوها هنوز موفق نشدم واست چیزی بگیرم چون بابایی میگه هنوز خیلی زوده واسه خرید نی نی ولی خوب میدونی که من بالاخره کار خودمو میکنم😆 و اینکه فعلا تنهاییم وکم وکم حوصلمون داره سر میره ولی خوب دیگه از فردا همراهامون کم کم پیداشون میشه و از تنهایی در میایم ولی خوب هر کسم بیا...
24 اسفند 1394

عشق من

سلام عشق مامان چطوری جونم؟خوبی زندگیم؟اون دور دورا خوش میگذره؟ حسابی حال میکنی بدون اینکه به مامی فکر کنی که بدون تو چکار میکنه😕 میخوام واست از این چند روز بگم.دوشب قبل تولد عمو پرهام بود جای نی نی من خیلی خالی بود حسابی خوش گذروندیم وعمه رخساره بابایی هم که خبر نداشت تولد پرهام سر زده اومد اونجا وشریک شادی ما شد،دیروزم که طبق قوای که بهت داده بودم رفتم واست لباس بخرم که حسابی با لباسای نی نی ها حال کردم و واست یه سر همی استین دار👚،یه کلاه ناز🎩 وشلوار کوچولو👖 خریدم که خیلی نازه😍که متاسفانه من بلد نیستم عکساشونو بزارم ومامانای دیگه هم بهم نمیگن چطوری لین کار رو انجام بدم.واینکه چون فردا با بابایی میخوایم بریم واسه تعطیلات عید امروز رفتیم خونه...
20 اسفند 1394

امیر علی جونم

سلام مامانم خوبی؟این روزا خیلی دلم هواتو کرده مخصوصا وقتی که مامان فاطمه هرروز عکس نی نی های خوشگل واسم میفرسته ومامان فوزیه هر اسم قشنگی که به گوشش میرسه رو تو ذهنش نگه میداره وبه من میگه که بهش فکر کنیم واز همه بدتر مریم کوچیکه دوست مامانی که چندروز در میون عکس یه نی نی تپل وسفید وچشم رنگی واسم میفرسته و زیرش مینویسه بچه ویدا😊 خلاصه همه دست به دست هم میدن که منو هوایی کنن خوب حالا در مورد عنوان مطلب بگم که این روزا ورد زبونم شده😍 اره عزیزم امیر علی نوه ی دایی جون محمد مامان که من هرروز بیشتر از قبل عاشقش میشم،یه پسر 2 سال ونیمه که شیطنت وشیرینی از ش میباره ویه چیز بامزه اینکه امیر علی من ودایی ارش رو از همه کس تو زندگی بیشتر دوست داره و...
17 اسفند 1394

یه روز غمگین

سلام عزیزم مامان خوبی؟امروز میخوام از یه روز غمگین واست بگم که خاله ی بابای من فوت کرد،اره عزیزم خاله ی بابام 6 ماه بود که فهمید سرطان داره وبعداز عملش این بیماری بدجنس کل بدنش رو گرفت ودراخر باعث شد ریه هاش از کار بیفته وروز یکشنبه فوت کرد وامروز که سه شنبست دفنش کردن😭 امروز من خیلی گریه کردم.چون یاد مامانجون خودم افتادم وخیلی با ساناز وبهناز که مادربزرگشون فوت کرده بود همدردی کردم. عزیزدلم خیلی خوبه که ادم توزندگیش کسی رو ناراحت نکنه ودل کسی رو نشکنه من چند وقت بود که بخاطر یکسری مسائل با دختر عموهام حرف نمیزدم ولی امروز همدیگرو بغل کردیم ویه دل سیر گریه کردیم وکاملا مشخص بود که هر سه مون کاملا مشتاق به حرف زدن بودیم. خدا بیامرزدش که ا...
11 اسفند 1394

این چند روز

سلام عشق مامانی خوبی؟این چندروز حسابی سرم شلوغ بود و نتونستم بهت سر بزنم،داریم به سال جدید نزدیک میشیم و منم مثل همه مشغول خونه تکونی و خریدم😊 روز 4شنبه دوباره یه طوطی خریدم اینیکی خیلی خوشگلتر از فسقلیه ولی خوب هیچ طوطی به عزیزی فسقلی نمیشه 😕اسم طوطی جدید رو نوک قرمزی گذاشتیم چون نوکش خیلی قرمزه و یه دم بللللللننند خوشگلم داره،بعد از خریدنش بردیمش خونه ی مامان فاطمه تا با توتو بازی کنه بعدشم با ایدا جون خرید کردیم وبرگشتبم وپنجشنبه هم به لطف دوتا از استادای تنبلمون ویکی از استادای باحال دانشگاه نرفتیم وعصر دولاره با متمانی وخاله ایدا رفتیم خرید و جمعه هم مامان فاطمه ی گلت کمکم کرد خونه رو تمیز کنم😗😙😙😙این بوس ها هم واسه مامانی که اینقدر به ...
8 اسفند 1394

جوجو ی مامانی

جوجوی من خوبی؟میدونم وقتی این مطلبمو میخونی دیگه بزرگ شدی وجوجو نیستی ولی خوب همه میگن بچه هر سنی داشته باشه واسه بابا ومامانش همون نی نی کوچولو باقی میمونه😊😊😊 عشق من این روزا بدجوری هوس خریدن لباس نی نی کردم هی دلم میخواد یه چیزی واست بخرم دیروزم رفتم واسه خودم جوراب بخرم یه جوراب خوشگل کوچمولو سفیدو زرد خریدم واست البته چون نمیدونستم دخمل طلایی مامانی یا گل پسر، زرد خریدم.یه سرهمی خیلی نازم هشتگرد دیدم که ایشاله سری بعد که رفتم واست میخرمش😍😍😍😍😍😍😍 تو عشق مامانی ها عزیزدلم دارم لحظه شماری میکنم واسه اومدنت هر روز که میگذره حس میکنم یه قدم بهت نزدیک تر میشم وبیشتر از روز قبل ذوق میکنم. اگه میشد همین امروز واسه اومدنت اقدام میکردم ولی حی...
5 اسفند 1394

لطفا جواب بدید

مامان جونای گل میشه واسه عکس گذاشتن راهنماییم کنید دوست دارم عکسای فسقلیم رو واسه نی نی ایندم بزارم خواهشا جواب بدید😍مرسی از لطفتون😙😙
3 اسفند 1394

فسقلیم رفتتتتتتتتت

سلام نینی مامانی خوبی؟امروز مامانی خیلی ناراحته چون یه موجود عزیز ودوست داشتنی رو از دست داده😢😢فسقلی من 4-5ساعت قبل مرد😭 فسقلی که همدم من بود تمام روز مشغول رسیدگی بهش بودم ،همیشه واسش سیب ترش میخریدم چون عاشقش بود همیشه باهاش حرف میزدم واون مظلوم تو صورتم نگاه میکرد😭😭😭😭😭   امروز من با مامانی وخاله ایدا رفته بودم خرید عید که یهو دیدم بابایی زنگ زد وخیلی بی حال سلام داد وگفت ویدا فسقلی مرده گفتم چی داری میگی واسه چی؟گفت نمیدونم عصر یه خورده چرت زدم بعد که بلند شدم دیدم تو قفس وروی میله هاش نیست وقتی که اومدم طرفش دیدم افتاده وپاهاش بالاست میگه وقتی بهش دست زدم بدنش گرم بود وگردنش تازه داشت شل میشد فکر کنم یا همون لحظه مرده یا اینکه تا...
2 اسفند 1394
1